هیزمشکن پیر توی جنگل مشغول تهیهی هیزم بود که ناگهان صدای پرندهای رو شنید که بالهاش زخمی شده بود و از پیرمرد هیزمشکن کمک میخواست …. پیرمرد به پرنده کمک کرد و پرنده هم قول داد تا در ازای کمک پیرمرد، بهش تخمِطلا هدیه بده!
چیه و چرا یه پرنده توی بالکن همسایه دیدن که توی قفس بود… اونا از اینکه پرنده توی قفس بود، خیلی ناراحت شدن و دلشون میخواست که پرنده رو آزاد کنن. کتاب هم براشون داستان تخممرغ طلایی رو تعریف کرد.
***
داستان «تخممرغ طلایی» به تهیهکنندگی آتی جانافشان، در پایگاه کودک ایرانصدا، تولید شدهاست.
چیه و چرا یه پرنده توی بالکن همسایه دیدن که توی قفس بود… اونا از اینکه پرنده توی قفس بود، خیلی ناراحت شدن و دلشون میخواست که پرنده رو آزاد کنن. کتاب هم براشون داستان تخممرغ طلایی رو تعریف کرد.
***
داستان «تخممرغ طلایی» به تهیهکنندگی آتی جانافشان، در پایگاه کودک ایرانصدا، تولید شدهاست.
صداها
-
عنوانزمان
-
14:13
کاربر مهمان
کاربر مهمان