روزی دختری به نام شادی، از مغازه ی آقای رضایی دو النگوی قرمز خریداری کرد. اما النگوها به دستش بسیار بزرگ بود. به همین دلیل دستش را بالا نگه می داشت تا آن ها از دستش نیفتند. تا اینکه مادرش به او پیشنهاد کرد تا النگوها را به خواهرش بدهد...
این داستان با زبانی ساده و روان، مهربانی کردن را به کودکان می آموزد.
این داستان با زبانی ساده و روان، مهربانی کردن را به کودکان می آموزد.
صداها
-
عنوانزمان
-
11:41
کاربر مهمان