display result search
شب رویایی 223
شب رویایی برنامه ایه که هم زمان از اپلیکیشن و سایت ایرانصدا و شبکه تلوزیونی پویا قابل دسترسه. شما می تونید این برنامه رو از ایرانصدا بشنوید و یا از ساعت 9:30 تا 10در شبکه پویا ببینید... با شب رویایی همراه باشید.
کوچولوهای نازنین و دوست داشتنی سلام
براتون یه عالمه قصه و لالایی داریم
هر شب، با هم به دنیای خیالی قصه ها سفر می کنیم.
همراه شماییم با برنامه شنیدنی «شب رویایی»
******
سفید پر فایده:
هدی جون و عزیز جون، توی چراگاه مشغول تماشای گاوهایی هستن که دارن با لذت تمام علف و یونجه می خورن... اما هدی براش سوال شده که چطور این علف های سبز توی بدن گاوها تبدیل به شیر سفید و خوشمزه می شه ؟
پاییز جنگل:
میمون کوچولو خیلی ناراحت بود آخه برگ درخت ها زرد شده. میمون کوچولو مدام گریه می کرد. اون فکر می کرد که جنگل داره خراب می شه. چون برگ ها از درخت ها روی زمین می ریختند. اما بقیه حیوانات تعجب کرده بودن و اتفاقاخیلی هم از اومدن پاییز خوشحال بودن ...
موش آهن خوار:
روزی بود و روزگاری. مرد بازرگانی بود که سرمایه ی چندانی برای تجارت نداشت. برای همین بود که همیشه دست به عصا راه می رفت و مراقب همون سرمایه اندکش بود.
او تلاش می کرد تا همه ی داشته هاشو با خودش به سفر نبره و مقداری از سرمایه اش رو درشهر و کشورش نگهداره تا اگر راهزنان بهش حمله کردن، چیزی براش در شهرش باقی بمونه و بتونه روزگارشو سر کنه ...
******
ادامه این داستان ها رو می تونید توی این قسمت از برنامه بشنوین پس بیاین با هم بریم سراغ برنامه خودتون، شب رویایی
برنامه «شب رویایی» به تهیه کنندگی آتی جان افشان در شبکه رادیویی ایرانصدا تهیه و تولید شده است
کوچولوهای نازنین و دوست داشتنی سلام
براتون یه عالمه قصه و لالایی داریم
هر شب، با هم به دنیای خیالی قصه ها سفر می کنیم.
همراه شماییم با برنامه شنیدنی «شب رویایی»
******
سفید پر فایده:
هدی جون و عزیز جون، توی چراگاه مشغول تماشای گاوهایی هستن که دارن با لذت تمام علف و یونجه می خورن... اما هدی براش سوال شده که چطور این علف های سبز توی بدن گاوها تبدیل به شیر سفید و خوشمزه می شه ؟
پاییز جنگل:
میمون کوچولو خیلی ناراحت بود آخه برگ درخت ها زرد شده. میمون کوچولو مدام گریه می کرد. اون فکر می کرد که جنگل داره خراب می شه. چون برگ ها از درخت ها روی زمین می ریختند. اما بقیه حیوانات تعجب کرده بودن و اتفاقاخیلی هم از اومدن پاییز خوشحال بودن ...
موش آهن خوار:
روزی بود و روزگاری. مرد بازرگانی بود که سرمایه ی چندانی برای تجارت نداشت. برای همین بود که همیشه دست به عصا راه می رفت و مراقب همون سرمایه اندکش بود.
او تلاش می کرد تا همه ی داشته هاشو با خودش به سفر نبره و مقداری از سرمایه اش رو درشهر و کشورش نگهداره تا اگر راهزنان بهش حمله کردن، چیزی براش در شهرش باقی بمونه و بتونه روزگارشو سر کنه ...
******
ادامه این داستان ها رو می تونید توی این قسمت از برنامه بشنوین پس بیاین با هم بریم سراغ برنامه خودتون، شب رویایی
برنامه «شب رویایی» به تهیه کنندگی آتی جان افشان در شبکه رادیویی ایرانصدا تهیه و تولید شده است
صداها
-
عنوانزمان
-
28:37
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
