شب رؤیایی برنامهایه که همزمان از برنامهی کاربردی و پایگاه اینترنتی ایرانصدا و شبکهی تلویزیونی پویا پخش میشه. شما میتونید این برنامه رو از ایرانصدا بشنوید و یا از ساعت 9:30 تا 10 شب در شبکهی پویا ببینید... با شب رؤیایی همراه باشید.
کوچولوهای نازنین و دوستداشتنی سلام. براتون یهعالمه قصه و لالایی داریم.
هر شب، با هم به دنیای خیالی قصهها سفر میکنیم.
همراه شماییم با برنامهی شنیدنی «شب رؤیایی».
******
⭕ مهتاب
توی یک دریای بزرگ و آبی، ماهیهای زیادی با هم زندگی میکردند. یک شب ماهیها دور هم جمع شده بودند و دریا حسابی شلوغ شده بود.
ماهی کوچولویی بهسمت سطح آب شنا کرد و وقتی به روی آب رسید، دید یک توپ بزرگ قشنگ توی آسمان است و همهجای دریا برق میزند. ماهی کوچولو به دوستانش گفت و همهی ماهیها با هم به سطح آب آمدند و عاشق ماه شدند.
⭕ جشن تولد اسب پیر
اسب پیر تولدش بود، ولی تنها بود. گوسفند کوچولو پیشش آمد و از او پرسید که چرا تنهاست... او تصمیم گرفت همهی حیوانات را برای تولد اسب پیر جمع کند... .
⭕ ظرف شکلات
لیلی و برادرش میمی در خانه تنها مانده بودند.
مادرشان برای خرید به فروشگاه رفته بود. او به آنها سفارش کرده بود تا به چیزی دست نزنند.
وقتی مادر از خانه بیرون رفت، آنها شروع به بازی کردند. لیلی، معلم نقاشی میمی شده بود و به او نقاشی کردن یاد میداد... .
******
ادامهی این داستانها رو میتونید توی این قسمت از برنامه بشنوین. پس بیایین با هم بریم سراغ برنامهی خودتون، شب رؤیایی.
برنامهی «شب رؤیایی»، به تهیهکنندگی آتی جانافشان، در شبکهی رادیویی ایرانصدا تولید شده است.
کوچولوهای نازنین و دوستداشتنی سلام. براتون یهعالمه قصه و لالایی داریم.
هر شب، با هم به دنیای خیالی قصهها سفر میکنیم.
همراه شماییم با برنامهی شنیدنی «شب رؤیایی».
******
⭕ مهتاب
توی یک دریای بزرگ و آبی، ماهیهای زیادی با هم زندگی میکردند. یک شب ماهیها دور هم جمع شده بودند و دریا حسابی شلوغ شده بود.
ماهی کوچولویی بهسمت سطح آب شنا کرد و وقتی به روی آب رسید، دید یک توپ بزرگ قشنگ توی آسمان است و همهجای دریا برق میزند. ماهی کوچولو به دوستانش گفت و همهی ماهیها با هم به سطح آب آمدند و عاشق ماه شدند.
⭕ جشن تولد اسب پیر
اسب پیر تولدش بود، ولی تنها بود. گوسفند کوچولو پیشش آمد و از او پرسید که چرا تنهاست... او تصمیم گرفت همهی حیوانات را برای تولد اسب پیر جمع کند... .
⭕ ظرف شکلات
لیلی و برادرش میمی در خانه تنها مانده بودند.
مادرشان برای خرید به فروشگاه رفته بود. او به آنها سفارش کرده بود تا به چیزی دست نزنند.
وقتی مادر از خانه بیرون رفت، آنها شروع به بازی کردند. لیلی، معلم نقاشی میمی شده بود و به او نقاشی کردن یاد میداد... .
******
ادامهی این داستانها رو میتونید توی این قسمت از برنامه بشنوین. پس بیایین با هم بریم سراغ برنامهی خودتون، شب رؤیایی.
برنامهی «شب رؤیایی»، به تهیهکنندگی آتی جانافشان، در شبکهی رادیویی ایرانصدا تولید شده است.
صداها
-
عنوانزمان
-
44:59
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه

