عید در خانه ی مادربزرگه

  • 1 قطعه
  • 12:58 مدت زمان
  • 243 دریافت شده
چند روز از عید نوروز گذشته بود که پدر نرگس آمد و گفت: فردا همه پیش مادربزرگ می رویم.
نرگس، مادر و پدرش خیلی خوشحال بودند. آنها برای دیدن مادربزرگ به سفر رفتند.
نرگس دلش می خواست در رستوران غذا بخورد. مادر گفت که خودش غذا آماده کرده است اما نرگس قبول نکرد که نکرد.
آنها در رستوران غذا خوردند. اما در راه دلش درد گرفت ...

صداها

اطلاعات تکمیلی

سایر مشخصات

تصاویر

دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه

  • کاربر مهمان
    عالی بود
  • کاربر مهمان
    خیلی خوب بود متشکرم
  • کاربر مهمان
    علی بود خیلی زیبا بود😀😀
دسترسی سریع