خانه ی خانم جادوگر خیلی کثیف شده بود.
پرده ی صورتی خانوم صورتی سیاه شده بود. پرده خودش را تکان داد و خاک تمام خانه را پر کرد.
میز چوبی هم عصبانی بود. بشقاب چینی هم که نشُسته بود و پر از سوسک بود فریادش به هوا رفت.
همه ی اسباب خانه ی جادوگر دور هم جمع شدند و اعتراض کردند. جاروی جادوگر هم دیگر حرفش را گوش نمی کرد ...
پرده ی صورتی خانوم صورتی سیاه شده بود. پرده خودش را تکان داد و خاک تمام خانه را پر کرد.
میز چوبی هم عصبانی بود. بشقاب چینی هم که نشُسته بود و پر از سوسک بود فریادش به هوا رفت.
همه ی اسباب خانه ی جادوگر دور هم جمع شدند و اعتراض کردند. جاروی جادوگر هم دیگر حرفش را گوش نمی کرد ...
صداها
-
عنوانزمان
-
14:39
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه