پیراهن سیاه کوچولو

  • 1 قطعه
  • 15:17 مدت زمان
  • 90 دریافت شده
توی چمدان بزرگی که در کمد دیواری بود یک عالمه لباس نشسته بودند.
توی این لباس ها یک پیراهن سیاه کوچولو هم بود.
پاییز بود و هوا داشت سرد می شد. لباس های زمستانی سر و صدای زیادی به راه انداخته بودند.
دستکش دلش برای برف بازی تنگ شده بود. جوراب هم منتظر بود زودتر از چمدان بیرون بیاید.
اما پیراهن سیاه کوچولو سال ها بود که از چمدان بیرون نیامده بود ...

صداها

اطلاعات تکمیلی

سایر مشخصات

تصاویر

دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه

  • کاربر مهمان
    قاصدک
  • کاربر مهمان
    عالی بود
دسترسی سریع