کیانا دو ساعت بود که داشت تاب سواری می کرد.
او اصلا اجازه نمی داد کسی از تاب استفاده کند.
مادرش هم خیلی خسته شده بود. او به حرف پدرش هم گوش نمی کرد ...
او اصلا اجازه نمی داد کسی از تاب استفاده کند.
مادرش هم خیلی خسته شده بود. او به حرف پدرش هم گوش نمی کرد ...
صداها
-
عنوانزمان
-
15:03
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه