وقتی کسی به دیگری بگه که از حیله و فریبش آگاهه و گول حرفهاشو نمیخوره، از این ضربالمثل استفاده میشه که: «اونچه تو از رو میخونی، من از بَرَم»
آیا میدونید، این ضربالمثل داستانی هم داره؟
«ضرب المثل» سخن کوتاه و مشهوری است که به مفهومی عبرت آمیز یا گفتاری نکته آموز اشاره میکند و جای توضیح بیشتر را میگیرد. در برنامه «یک داستان، یک «ضربالمثل» به بررسی این قصههای پندآموز میپردازیم. از جمله هزاران ضربالمثل فارسی و ایرانی میتوانیم به ضربالمثل «اونچه تو از رو میخونی، من از بَرَم» اشاره کنیم. این مثل داستانی دارد.
فروشنده دورهگردی بود که به روستاها میرفت و جنس، خرید و فروش میکرد . روزی به خانه یک مرد روستایی رفت، مرد برای او چایی آورد. دورهگرد چشمش به گربهای افتاد که از یک کاسه سفالین گران قیمت آب میخورد . او که فهمیده بود ظرف، عتیقه است به مرد روستایی گفت: «چه گربه نازی! آن را به من میفروشی؟» روستایی گفت: «قابل شما را ندارد، صد تومان میشود.» دورهگرد گفت اشکالی ندارد و صد تومان داد و دوباره گفت: «اگر ممکن است ظرف آب این گربه را هم بدهید که به آن عادت کرده است.» ظرف را برداشت و مشغول خواندن نوشتههای داخل آن شد.
مرد روستایی گفت: این کاسه را نمیفروشم تو هم برای خواندن نوشته زحمت نکش من از بَرَم . روی کاسه نوشته: «کاسهای که باعث میشود هر روز یک گربه بی ارزش را صد تومان بفروشی از دست نده.»
آیا میدونید، این ضربالمثل داستانی هم داره؟
«ضرب المثل» سخن کوتاه و مشهوری است که به مفهومی عبرت آمیز یا گفتاری نکته آموز اشاره میکند و جای توضیح بیشتر را میگیرد. در برنامه «یک داستان، یک «ضربالمثل» به بررسی این قصههای پندآموز میپردازیم. از جمله هزاران ضربالمثل فارسی و ایرانی میتوانیم به ضربالمثل «اونچه تو از رو میخونی، من از بَرَم» اشاره کنیم. این مثل داستانی دارد.
فروشنده دورهگردی بود که به روستاها میرفت و جنس، خرید و فروش میکرد . روزی به خانه یک مرد روستایی رفت، مرد برای او چایی آورد. دورهگرد چشمش به گربهای افتاد که از یک کاسه سفالین گران قیمت آب میخورد . او که فهمیده بود ظرف، عتیقه است به مرد روستایی گفت: «چه گربه نازی! آن را به من میفروشی؟» روستایی گفت: «قابل شما را ندارد، صد تومان میشود.» دورهگرد گفت اشکالی ندارد و صد تومان داد و دوباره گفت: «اگر ممکن است ظرف آب این گربه را هم بدهید که به آن عادت کرده است.» ظرف را برداشت و مشغول خواندن نوشتههای داخل آن شد.
مرد روستایی گفت: این کاسه را نمیفروشم تو هم برای خواندن نوشته زحمت نکش من از بَرَم . روی کاسه نوشته: «کاسهای که باعث میشود هر روز یک گربه بی ارزش را صد تومان بفروشی از دست نده.»
صداها
-
عنوانزمان
-
7:23
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه