در زمان های قدیم سگی بود به نام «گرینی» که فکر می کرد از همه باهوش تر است. او همیشه به خورشید خیره می شد و آرزو داشت که روزی جای خورشید باشد. در یکی از روزها نزدیک غروب، خورشید او را صدا کرد و گفت...
کودکان با شنیدن این داستان می آموزند که: 1) خوشبختی به طرز فکر هر کسی بستگی دارد. 2) هر فردی در هر جایگاهی که باشد، باید کارش را درست انجام دهد. 3) انسان باید از آن چیزی که هست راضی باشد و برای بهتر شدن تلاش کند.
*داستان «سگی که خورشید شد» از افسانه های کشور نپال است.
کودکان با شنیدن این داستان می آموزند که: 1) خوشبختی به طرز فکر هر کسی بستگی دارد. 2) هر فردی در هر جایگاهی که باشد، باید کارش را درست انجام دهد. 3) انسان باید از آن چیزی که هست راضی باشد و برای بهتر شدن تلاش کند.
*داستان «سگی که خورشید شد» از افسانه های کشور نپال است.
صداها
-
عنوانزمان
-
15:54
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان