مردی بو دکه دخترش می خواست ازدواج کند، به همین دلیل تمام اقوام و دوستانشان را به عروسی دعوت کرده بودند. کیور جوانی بود که می خواست از روستای دیگری به جشن عروسی برود. در راه به پیرمردی رسید. آنها تصمیم گرفتند که بفیه راه را با هم بروند...
این داستان که از کشور ویتنام است با زبانی ساده و روان به کودکان می آموزد که در پذیرش مسائل، زود باور نباشند و سخنان و مطالب منطقی را در زندگی بپذیرند.
این داستان که از کشور ویتنام است با زبانی ساده و روان به کودکان می آموزد که در پذیرش مسائل، زود باور نباشند و سخنان و مطالب منطقی را در زندگی بپذیرند.
صداها
-
عنوانزمان
-
12:12
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان