الماس پادشاه

  • 1 قطعه
  • 10:09 مدت زمان
  • 257 دریافت شده
روزی سلطان محمود در حالی که لبخند مرموز و عجیبی به لب هایش بود، وارد جمع وزیران و اطرافیانش شد. همه به احترام او از جایشان بلند شدند و تعظیم کردند،در حالی که به او احترام می گذاشتند به جعبه ی زیبایی که در دست پادشاه بود نیز نگاه می کردند...
الماس پادشاه عنوان قصه ای برگرفته از کتاب مثنوی معنوی مولانا است که به زبانی ساده و روان برای کودکان بیان شده است.

صداها

اطلاعات تکمیلی

سایر مشخصات

تصاویر

دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه

  • کاربر مهمان
    خیلی شنیدنی بود
  • کاربر مهمان
    💎🦋😍🌈👑💝😁👏
  • کاربر مهمان
    🎉🎉🎉🎉🎉🎉🎊🎊🎊🎊🎊🏅🏅🏅🎖️🎖️🎖️🎧🎧🎧🎧♥️♥️♥️♥️♥️😝😝😝😝 عالییییییییییییییییییییییییییییییبببببیییییی یییی
  • کاربر مهمان
    عالی
  • کاربر مهمان
    خیلییییییییییییییییییییییییییییییییی خوب بود
  • کاربر مهمان
    خوب بود
  • کاربر مهمان
    عالییییییییییییییییییییییییییییییبببببیییییی
  • کاربر مهمان
    عالی عالی
  • کاربر مهمان
    عالییییییییییییییییییییییییییییییبببببیییییی
  • کاربر مهمان
    خیلی خوب بود
  • کاربر مهمان
    خیلی بد بود
  • کاربر مهمان
    میوووووووووو 🐼🐼🐼 عالی بود
دسترسی سریع