درختی بود و پسرکی. آنها با هم دوست بودند.
پسرک هر روز پیش درخت می آمد از شاخه هایش تاب می خورد. سیب می چید و با درخت بازی می کرد و می رفت.
درخت خیلی خوشحال بود.
پسرک بزرگ و بزرگ تر شد. تو دیگر کمتر پیش درخت می آمد و درخت دلش برای پسرک تنگ می شد ...
این کتاب یکی از زیباترین کتاب های کودک است که به زبان فارسی ترجمه شده است ...
پسرک هر روز پیش درخت می آمد از شاخه هایش تاب می خورد. سیب می چید و با درخت بازی می کرد و می رفت.
درخت خیلی خوشحال بود.
پسرک بزرگ و بزرگ تر شد. تو دیگر کمتر پیش درخت می آمد و درخت دلش برای پسرک تنگ می شد ...
این کتاب یکی از زیباترین کتاب های کودک است که به زبان فارسی ترجمه شده است ...
صداها
-
عنوانزمان
-
6:15
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان