مری دختر بچه ی کوچکی بود که گاهی اوقات، آخر هفته ها به منزل عمه خانم که مادر خوانده اش هم بود میرفت. هرگاه که مری از خانه ی عمه خانم برمی گشت جولی خواهرش، درباره ی همه چیز و همه کس از او سوال می کرد. جولی دوست نداشت که به جاهای دور برود...
در این داستان کودکان با زبانی ساده و روان متوجه می شوند که حتما برای خوشحال کردن دیگران، نیاز به هزینه کردن زیاد نیست و گاهی اوقات تنها با صرف کمی وقت می توانند دیگران را خوشحال کنند.
در این داستان کودکان با زبانی ساده و روان متوجه می شوند که حتما برای خوشحال کردن دیگران، نیاز به هزینه کردن زیاد نیست و گاهی اوقات تنها با صرف کمی وقت می توانند دیگران را خوشحال کنند.
صداها
-
عنوانزمان
-
11:42
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان