آواز مزرعه

  • 1 قطعه
  • 11:58 مدت زمان
  • 235 دریافت شده
روزی آنا همراه پدربزرگش به مزرعه ی ذرت رفت . پدربزرگ اصرار داشت که آنا به آواز مزرعه گوش دهد. اما آنا صدایی نمی شنید. تا اینکه پدربزرگ تعدادی دانه ی ذرت به او داد تا آنها را در بهار سال آینده بکارد. زمستان آن سال پدربزرگ سخت بیمار شد...
این داستان با زبانی ساده و روان به روند رشد گیاه از مرحله ی کاشت، داشت و برداشت اشاره دارد و به کودکان می آموزد که طبیعت زنده است. همچنین به ایجاد حس شعف و رضایتی که از به ثمر رسیدن تلاش در انسان ایجاد می شود، اشاره می کند.

صداها

اطلاعات تکمیلی

سایر مشخصات

تصاویر

دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه

دسترسی سریع