داستان ما توی یه مدرسه اتفاق می افته. از این قراره که سر زنگ آزمایشگاه، یک مداد کوچک روی زمین می افته. قل می خوره و می ره زیر پای بچهها. بعد هم با تن زخمی و نوک شکسته، توی آزمایشگاه جا میماند.
مداد به هوش که میآد، هوا دیگه تاریک شده. زیر نور مهتاب، وسایل آزمایشگاه، عجیب و غریب و ترسناک به نظر میرسن.
مداد سروصدا میکنه و آزمایشگاه را میذاره روی سرش. حالا سر و صدا نکن پس کی...
با سر و صداهای مداد، وسایل آزمایشگاه از خواب میپرن . مداد بیشتر می ترسه ...
مداد به هوش که میآد، هوا دیگه تاریک شده. زیر نور مهتاب، وسایل آزمایشگاه، عجیب و غریب و ترسناک به نظر میرسن.
مداد سروصدا میکنه و آزمایشگاه را میذاره روی سرش. حالا سر و صدا نکن پس کی...
با سر و صداهای مداد، وسایل آزمایشگاه از خواب میپرن . مداد بیشتر می ترسه ...
صداها
-
عنوانزمان
-
6:19
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان