سارای دانا

  • 1 قطعه
  • 14:30 مدت زمان
  • 408 دریافت شده
یکی بود یکی نبود، غیر از خدای مهربون هیچ کس نبود. دختر دانا و مهربونی بود به نام «سارا» که همراه پدر و مادرش زندگی می کرد. یه روزی از روزا، مامان سارا کوچولو مریض شد و نیاز بود که استراحت کنه تا حالش بهتر بشه. سارا خیلی دوست داشت بتونه...
هدف اصلی این برنامه قصه گویی برای کودکان گروه سنی خردسال 4 تا 7 ساله، که در کنار قصه گویی مادربزرگ، آموزش مهارت های زندگی هم به کودکان داده می شه. کودکان با شنیدن داستان «سارای دانا» با زبانی ساده و روان یاد می گیرن که علاوه بر احترام گذاشتن به پدر و مادرشون، باید به اونها هم کمک کنن.

صداها

اطلاعات تکمیلی

سایر مشخصات

تصاویر

دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه

  • کاربر مهمان
    سلام عالی بو
  • کاربر مهمان
    با سلام برادر من عاشق قصه های مادربزرگ است مرسی 🌺
  • کاربر مهمان
    خودمم هم خیلی قصه های مادربزرگ را دوست دارم
  • کاربر مهمان
    🌹🌹🌹🌹🌈🌈🌈🌈🌈
  • کاربر مهمان
    سلام عالی بود داستان شما.خدانگهدار💐💜💛💙🌹💕⭐
  • کاربر مهمان
    سلام سیبک خیلی قصه های مادر بزرگ را دوست دارم قصه پادشاه پنیر خور را خیلی دوست دارم
  • کاربر مهمان
    عالی بود
  • کاربر مهمان
    سلام چرا دیگه مادربزرگ فصه نمیذارن 😭 ما منتظرشیم 😔
  • کاربر مهمان
    افتظاح بوووووووود😡😡😡😡
  • کاربر مهمان
    اصلا افتضاح نبود☺
  • کاربر مهمان
    چه غمگین 😥😓😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭
  • کاربر مهمان
    سلام چرا. دیگه قصه نمیذارن😭😭😭 ما منتظر شیم😔😔
  • کاربر مهمان
    😔😔😔😭😭😭😭😭😭😭
  • کاربر مهمان
    لطفا داستا بزارید
  • کاربر مهمان
    آره تورو خدا بزارین
  • کاربر مهمان
    سلام مجدد بر شما کاربران عزیز راستی سیبک عزیزم لطفا به مادربزرگ تون بهترین بهتر ها بشون بگید داستان جدیدی بگذارند البته ببخشید روی این همه زحمت زحمت کی برای شما خیلی زیاد هست و برای ما به چه اسانی شما که باید داستانی مناسب پیدا کنید ببخشید💏💏💏
  • کاربر مهمان
    سلام چرا قصه ی جدید نمیذارین 😑😥😰😭😭
  • کاربر مهمان
    سلام چرا دیگه قصه ی جدید نمیذارین 😔😔😔
  • کاربر مهمان
    🥰سلام
  • کاربر مهمان
    افتظاح بودددددد😡😡😡😡😡👿👿👿👿👿👿👿
دسترسی سریع