کیارش عاشق دایناسور هاست اسم همه اونا رو میدونه و از هر کدوم یه دونه داره به جز یه دایناسور خاص!! که تا حالا جایی اون رو ندیده وگرنه حتما اونو میخرید!! یک روز به همراه مادرش برای خرید کادوی تولد دختر خالش به مغازه اسباب بازی فروشی رفت که...
ثروتمند کوچک برنامه ای است برای کودکان که با هدف آموزش سواد مالی و مباحث اقتصادی برای کودکان ساخته و تولید می شود.
کیارش عاشق دایناسور هاست اسم همه اونا رو میدونه و از هر کدوم یه دونه داره به جز یه دایناسور خاص!! که تا حالا جایی اون رو ندیده وگرنه حتما اونو میخرید!!
المیرا دختر خاله ی کیارشه و فردا تولدشه برای همین کیارش با مادرش به فروشگاه اسباب بازی فروشی رفتن تا یه هدیه مناسب برای المیرا بخرند. کیارش در بین قفسهها دنبال یه اسباب بازی دخترونه بود، یه چیزی مثل عروسک، لوازم آشپزی، ماشین لباسشویی عههه، نه !! هیچکدوم مناسب نبودن آخه المیرا از همه اونا داره!! وسط همه اسباب بازی ها یهو چشم کیارش به یک چیز خاص افتاد!! چشماش گرد شد و بهش خیره شد!! کیارش یه دایناسور دید!! نه هر دایناسوری!! او یک اسپینوسور دید!!! همونی که دلش میخواست. دایناسور تیغی که بزرگترین دایناسور گوشتخوار جهانه. حتی از تیراناسور هم بزرگتره!!!
کیارش همین طور که خیره به اسپینوسور مونده بود با صدای مادرش به خودش اومد. مادر میخواست برای المیرا یه بازی فکری خوب بخره. کیارش دایناسور رو به مامانش نشون داد و اصرار کرد که مامان براش بخره اما...
ثروتمند کوچک برنامه ای است برای کودکان که با هدف آموزش سواد مالی و مباحث اقتصادی برای کودکان ساخته و تولید می شود.
کیارش عاشق دایناسور هاست اسم همه اونا رو میدونه و از هر کدوم یه دونه داره به جز یه دایناسور خاص!! که تا حالا جایی اون رو ندیده وگرنه حتما اونو میخرید!!
المیرا دختر خاله ی کیارشه و فردا تولدشه برای همین کیارش با مادرش به فروشگاه اسباب بازی فروشی رفتن تا یه هدیه مناسب برای المیرا بخرند. کیارش در بین قفسهها دنبال یه اسباب بازی دخترونه بود، یه چیزی مثل عروسک، لوازم آشپزی، ماشین لباسشویی عههه، نه !! هیچکدوم مناسب نبودن آخه المیرا از همه اونا داره!! وسط همه اسباب بازی ها یهو چشم کیارش به یک چیز خاص افتاد!! چشماش گرد شد و بهش خیره شد!! کیارش یه دایناسور دید!! نه هر دایناسوری!! او یک اسپینوسور دید!!! همونی که دلش میخواست. دایناسور تیغی که بزرگترین دایناسور گوشتخوار جهانه. حتی از تیراناسور هم بزرگتره!!!
کیارش همین طور که خیره به اسپینوسور مونده بود با صدای مادرش به خودش اومد. مادر میخواست برای المیرا یه بازی فکری خوب بخره. کیارش دایناسور رو به مامانش نشون داد و اصرار کرد که مامان براش بخره اما...
صداها
-
عنوانزمان
-
14:50
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان