مسافر کشتیِ شکسته، وقتی سحرگاه دمِ ساحل به هوش آمد، اصلاً باور نمیکرد که... بهتر است ادامهی داستان را بشنوید.
مسافر حالش که بهتر شد، بلند شد تا در جزیره گشتی بزند. جملهای آماده کرده بود تا به اولین کسی که رسید بگوید: «سلام! من از طوفان دیشب جان به در بردم. لطفاً مقداری غذا بدهید و بعد مرا به ایستگاه پلیس برسانید.» ولی هرچه پیشتر رفت، اثری از کسی ندید؛ در عوض همهاش جنگل بود و حیوانات و پرندگان وحشی. آقای مسافر که ابداً عادت به تنهایی نداشت، با اندوه فراوان دانست یگانه انسان آن سرزمین است. به این ترتیب تا زمان آمدن کمک، محکوم به سکونت در آنجا بود... .
*****
داستان «دائرةالمعارف» رو از قدیمیترین نشریهی کودک و نوجوان ایران، «کیهان بچهها»، انتخاب کردهایم. «گلچین قصههای کیهان بچهها» همکاریِ ایرانصدا و کیهان بچههاست. این برنامه رو در پایگاه کودک ایرانصدا بشنوین.
مسافر حالش که بهتر شد، بلند شد تا در جزیره گشتی بزند. جملهای آماده کرده بود تا به اولین کسی که رسید بگوید: «سلام! من از طوفان دیشب جان به در بردم. لطفاً مقداری غذا بدهید و بعد مرا به ایستگاه پلیس برسانید.» ولی هرچه پیشتر رفت، اثری از کسی ندید؛ در عوض همهاش جنگل بود و حیوانات و پرندگان وحشی. آقای مسافر که ابداً عادت به تنهایی نداشت، با اندوه فراوان دانست یگانه انسان آن سرزمین است. به این ترتیب تا زمان آمدن کمک، محکوم به سکونت در آنجا بود... .
*****
داستان «دائرةالمعارف» رو از قدیمیترین نشریهی کودک و نوجوان ایران، «کیهان بچهها»، انتخاب کردهایم. «گلچین قصههای کیهان بچهها» همکاریِ ایرانصدا و کیهان بچههاست. این برنامه رو در پایگاه کودک ایرانصدا بشنوین.
صداها
-
عنوانزمان
-
10:28
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه