بازیهای بچهها در سالهای گذشته، بیشتر شکلِ گروهی داشت، ولی این بازیها کمکم فراموش شدن. توی این قصه، خالهنوشی از بازیهای زمان مامان و باباها برای بچهها میگه.
مریم کوچولو عاشق بازی کردن بود، ولی دلش میخواست وقتی بازی میکنه مامان و بابا هم همراهش بازی کنن. یه روز جمعه که بابا خونه بود، مریم از مامان و بابا خواست که باهم بازی کنن. همون موقع بابا پیشنهاد داد که... .
مریم کوچولو عاشق بازی کردن بود، ولی دلش میخواست وقتی بازی میکنه مامان و بابا هم همراهش بازی کنن. یه روز جمعه که بابا خونه بود، مریم از مامان و بابا خواست که باهم بازی کنن. همون موقع بابا پیشنهاد داد که... .
صداها
-
عنوانزمان
-
11:34
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان