ماجراهای حسین و مادر بزرگ درباره خانواده ایه که دو فرزند با نام های حسین، ده ساله و حسنا 5 ساله دارند، اون ها در یک ساختمان مشترک با پدربزرگ و مادربزرگ زندگی می کنند. خانواده تصمیم گرفتند که با هم به پیاده روی اربعین برن..
یادتون هست که حسین و حسنا قرار شد یه سفر خانوادگی به کربلا برای پیاده روی اربعین داشته باشند. دوست دارید با ما همراه بشید و ادامهی داستان سفر حسین و حسنا به کربلا رو بشنوید؟ پس بریم با هم برای ادامهی داستان سفر اربعین.
بعد از اینکه خانواده حسین از مرز خاکی عبور کردند به شهر نجف اومدند و به زیارت حرم امام علی رفتند. خانواده حسین بعد از اینکه نماز صبح رو توی حرم امام علی (ع) خوندند سوار ماشین شدند و تا شروع جاده کربلا با ماشین رفتند و از اونجا پیاده روی را شروع کردند. موکب های پذیرایی برای پخش صبحانه آماده می شدند، میدونید موکب یعنی چی؟ موکب ها جاهایی هستند که مردمی که عاشق امام حسین هستند، برای خدمت رسانی به زائران امام حسین در کنار جاده برپا می کنند. اون موقع صبح حسین و حسنا توی جاده دیدند که مردم خوب عراق کلوچه ها و نان های نذری رو در سینی ها به زائرها تعارف می کردند. بریم ببینیم سفرشون چطور پیش می ره.
یادتون هست که حسین و حسنا قرار شد یه سفر خانوادگی به کربلا برای پیاده روی اربعین داشته باشند. دوست دارید با ما همراه بشید و ادامهی داستان سفر حسین و حسنا به کربلا رو بشنوید؟ پس بریم با هم برای ادامهی داستان سفر اربعین.
بعد از اینکه خانواده حسین از مرز خاکی عبور کردند به شهر نجف اومدند و به زیارت حرم امام علی رفتند. خانواده حسین بعد از اینکه نماز صبح رو توی حرم امام علی (ع) خوندند سوار ماشین شدند و تا شروع جاده کربلا با ماشین رفتند و از اونجا پیاده روی را شروع کردند. موکب های پذیرایی برای پخش صبحانه آماده می شدند، میدونید موکب یعنی چی؟ موکب ها جاهایی هستند که مردمی که عاشق امام حسین هستند، برای خدمت رسانی به زائران امام حسین در کنار جاده برپا می کنند. اون موقع صبح حسین و حسنا توی جاده دیدند که مردم خوب عراق کلوچه ها و نان های نذری رو در سینی ها به زائرها تعارف می کردند. بریم ببینیم سفرشون چطور پیش می ره.
صداها
-
عنوانزمان
-
14:24
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه