همه ی حیوانات با هم در یک مزرعه ی بزرگ زندگی می کردند.
هر روز صبح زود، خروسه روی پرچین می رفت و می گفت: قوقولی قوقو بیدار شین. مشغول کار و بار شین.
همه ی حیوانات بیدار می شدن و برای پیدا کردن غذا به صحرا می رفتند.
یک روز که همه بیدار شده بودند و مشغول کار بودند. خبری از خانوم موشه نشد ...
هر روز صبح زود، خروسه روی پرچین می رفت و می گفت: قوقولی قوقو بیدار شین. مشغول کار و بار شین.
همه ی حیوانات بیدار می شدن و برای پیدا کردن غذا به صحرا می رفتند.
یک روز که همه بیدار شده بودند و مشغول کار بودند. خبری از خانوم موشه نشد ...
صداها
-
عنوانزمان
-
10:07
کاربر مهمان