مردی که می خواست کوه را جا به جا کند

مردی که می خواست کوه را جا به جا کند

  • 2 قطعه
  • 16:00 مدت زمان
  • 810 دریافت شده
نویسنده: شیخ بهایی
راوی: اردشیر منظم
قالب: روایی
دسته‌بندی: کودک
مردی که خود را معلم معرفی کرده بود، برای سفر و گشت‌وگذار از شهر خود بیرون رفت... .

او به دهکده‌ها و شهرهای بسیاری رفت و به شیوه‌های گوناگون از اعتماد مردم سوء‌استفاده کرد تا بتواند جایی برای خواب و چیزی برای خوردن پیدا کند.
مرد روزی وارد یک دهکده‌ی بسیار زیبا شد. او از آب‌وهوا و مردم دهکده خیلی تعریف کرد. مردم از او خیلی خوششان آمد و غرق صحبت‌های او شدند... .
***
این حکایت زیبا را از کتاب «موش و گربه‌‌»، نوشته‌‌ی شیخ بهایی، دانشمند دل‌‌آگاه ایرانی، انتخاب و بازنویسی کرده‌ایم.

از ایرانصدا بشنوید

در این کتاب گویا، حکایتی زیبا از حکایت‌‌های کتاب موش و گربه، نوشته‌ی عارف بزرگ ایرانی، شیخ بهایی، را بشنوید. این حکایت را آسیه حیدری شاهی‌‌سرایی برای شما بازنویسی و ساده‌‌نویسی کرده‌‌است. امیدوارم لذت ببرید و وقتی بزرگ‌‌تر شُدید، اصل حکایت را از کتاب موش و گربه بخوانید. بچه‌‌ها! هرکدام از حکایت‌‌های کهن ایرانی مانند چراغی روشن است که راه زندگی ما را روشن می‌‌کند و ما را به‌‌سوی نور راهنمایی می‌‌کند.

امتیاز

کیفیت هنری و اجرای صداپیشگان

5

محتوا و داستان

2

فصل ها

مشخصات کتاب گویا

سایر مشخصات

دیدگاه خود را بنویسید نقد و نظر

  • کاربر مهمان
    عالی خوبه
  • کاربر مهمان
    خوب بود
  • کاربر مهمان
    نمیدانم که خیلی خوب باشد
  • کاربر مهمان
    سلام قصه شما خیلی قشنگ بود
  • کاربر مهمان
    سلام این داستانتون یکم عجیب بود. آخه چه شکلی یه نفر نمی‌تونه کوه رو جابجا کنه؟ حتی هزار نفر هم نمی‌تونند. 🧑‍🏫🧑‍🏫🧑‍🏫🧑‍🏫🧑‍🏫🧑‍🏫🗻🗻🗻🗻🧑‍🏫🧑‍🏫🧑‍🏫🧑‍🏫🧑‍🏫🧑‍🏫🗻🗻🗻🗻
  • کاربر مهمان
    عاااااااااااالی
  • کاربر مهمان
    گشنگ بود🥰🥰🥰
  • کاربر مهمان
    سلام برنامه بسیار عالی هست
  • کاربر مهمان
    خیییییییییبلییییییییی عالی😙😙😙😙

تصاویر

از همین نویسنده

دسترسی سریع