- 1619
- 1000
- 1000
- 1000
مردی که می خواست کوه را جا به جا کند
مردی که خود را معلم معرفی کرده بود، برای سفر و گشتوگذار از شهر خود بیرون رفت... .
او به دهکدهها و شهرهای بسیاری رفت و به شیوههای گوناگون از اعتماد مردم سوءاستفاده کرد تا بتواند جایی برای خواب و چیزی برای خوردن پیدا کند.
مرد روزی وارد یک دهکدهی بسیار زیبا شد. او از آبوهوا و مردم دهکده خیلی تعریف کرد. مردم از او خیلی خوششان آمد و غرق صحبتهای او شدند... .
***
این حکایت زیبا را از کتاب «موش و گربه»، نوشتهی شیخ بهایی، دانشمند دلآگاه ایرانی، انتخاب و بازنویسی کردهایم.
او به دهکدهها و شهرهای بسیاری رفت و به شیوههای گوناگون از اعتماد مردم سوءاستفاده کرد تا بتواند جایی برای خواب و چیزی برای خوردن پیدا کند.
مرد روزی وارد یک دهکدهی بسیار زیبا شد. او از آبوهوا و مردم دهکده خیلی تعریف کرد. مردم از او خیلی خوششان آمد و غرق صحبتهای او شدند... .
***
این حکایت زیبا را از کتاب «موش و گربه»، نوشتهی شیخ بهایی، دانشمند دلآگاه ایرانی، انتخاب و بازنویسی کردهایم.
از ایرانصدا بشنوید
در این کتاب گویا، حکایتی زیبا از حکایتهای کتاب موش و گربه، نوشتهی عارف بزرگ ایرانی، شیخ بهایی، را بشنوید. این حکایت را آسیه حیدری شاهیسرایی برای شما بازنویسی و سادهنویسی کردهاست. امیدوارم لذت ببرید و وقتی بزرگتر شُدید، اصل حکایت را از کتاب موش و گربه بخوانید. بچهها! هرکدام از حکایتهای کهن ایرانی مانند چراغی روشن است که راه زندگی ما را روشن میکند و ما را بهسوی نور راهنمایی میکند.
امتیاز
کیفیت هنری و اجرای صداپیشگان
محتوا و داستان
فصل ها
-
عنوانزمانتعداد پخش
-
-
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان