گلی که خیلی منتظر آمدن پدرش بود مرتب از مادرش می پرسید پس بابا کی میاد. مادر به گلی گفت موهاتو مرتب و شانه کن و منتظر بابا باش.
گلی به دنبال پروانه و گنجشکی به حیاط رفت و باد گل سر گلی خانم را با خودش برد و روی شاخه درختی انداخت. باد شدید شروع به وزیدن کرد. مادر گلی به حیاط آمد و گفت الان پدرت می آید و تو داری با باد بازی می کنی.
داستان" روزی که پدر گلی می خواست بیاد" با اجرای خانم مریم نشیبا در صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران تهیه و تولید شده است.
گلی به دنبال پروانه و گنجشکی به حیاط رفت و باد گل سر گلی خانم را با خودش برد و روی شاخه درختی انداخت. باد شدید شروع به وزیدن کرد. مادر گلی به حیاط آمد و گفت الان پدرت می آید و تو داری با باد بازی می کنی.
داستان" روزی که پدر گلی می خواست بیاد" با اجرای خانم مریم نشیبا در صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران تهیه و تولید شده است.
صداها
-
عنوانزمان
-
11:41
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه