عید فطر شده بود. پدر و مادر و پدربزرگ و مادربزرگ برای نماز عید فطر به مسجد رفته بودند.
نمیا کوچولو هنوز خواب بود. مادر و پدر نان گرم گرفته بودند تا صبحانه بخورند. ولی نیما کوچولو تعجب کرده بود. او نمی دانست که ماه رمضان تمام شده.
مادر میز صبحانه را چید تا همه با هم صبحانه بخورند. ناگهان صدای زنگ در به صدا درآمد ...
این برنامه به مناسبت عید سعید فطر تهیه و تولید شده است.
نمیا کوچولو هنوز خواب بود. مادر و پدر نان گرم گرفته بودند تا صبحانه بخورند. ولی نیما کوچولو تعجب کرده بود. او نمی دانست که ماه رمضان تمام شده.
مادر میز صبحانه را چید تا همه با هم صبحانه بخورند. ناگهان صدای زنگ در به صدا درآمد ...
این برنامه به مناسبت عید سعید فطر تهیه و تولید شده است.
صداها
-
عنوانزمان
-
11:51
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه