صابون صورتی خوشبو در کمد خانه ی نیما زندگی می کرد.
صابون هر روز از خواب بیدار می شد و منتظر می شد تا نیما بیاید و از او استفاده کند ...
صابون هر روز از خواب بیدار می شد و منتظر می شد تا نیما بیاید و از او استفاده کند ...
صداها
-
عنوانزمان
-
15:24
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه