علی کوچولو یه بره داشت

  • 1 قطعه
  • 2:29 مدت زمان
  • 25 دریافت شده
بچه‌ها! یه قصه‌ی منظوم بشنوید. یعنی یه قصه که به شعره. قصه‌ی علی کوچولو و برّه‌ی کوچولوش. وااای، گرگه هم هست! بریم ببینم چی به سر بره می‌آد.
علی کوچولو یه بره داشت
یه بره‌ی خیلی بلا
زبر و زرنگ و ناقلا
قشنگ و بانمک بود
شیطونک و کلک بود

صبح یه روز چشمون خود را وا کرد
بع و بع و بع صدا کرد:

«علی علی، علف می‌خوام
صحرا می‌ری؟
منم می‌آم»

علی کوچولو پا شد و با یه تکه چوب
تفنگی ساخت، تفنگ خوب

بّره تو صحرا می‌چرید
این ور و آن ور می‌دوید
علی کوچولو بس که دوید دنبال او خسته شد
خوابش گرفت و چشمونش بسته شد


بره‌ی شیطونک دوید
رفت و به چشمه‌ای رسید
کنار چشمه دره بود
در ته دره گرگی دید

گرگه توی دره بود
منتظر بره بود

گفت: «ببعی چوپون داری؟»
-«بع، بع»
– «دمبه داری؟»
-«نع، نع»


گرگ بلا نقشه کشید
بره رو برداشت و دوید

وقتی که داشت فرار می‌کرد
علی کوچولو اومد و دید
با اون تفنگ چوبی‌اش
به خدمت گرگه رسید

آهنگ ها

تصاویر

دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه

  • کاربر مهمان
    خیلی خوب بود خییلی
  • کاربر مهمان
    خییییلی خوبه
دسترسی سریع