عیددیدنی

  • 1 قطعه
  • 11:56 مدت زمان
  • 74 دریافت شده
عید شده بود. همه جا پر از گل و سبزه بود.
قرار بود که خانم گاوه با گوساله اش برای عیددیدنی بروند. گوساله کوچولو لباس صورتی اش را پوشیده بود.
خانم گاوه با گوساله اش به خانه ی خانم و آقای گوسفند رفتند. آنها یک بچه ی کوچولو به نام ببعی داشتند.
آقای گوسفند به بره اش گفته بود که اگر کسی برای عیددیدنی آمد باید جلو بیاید و سلام کند ...

صداها

اطلاعات تکمیلی

سایر مشخصات

تصاویر

دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه

  • کاربر مهمان
    من بچگی هام قصه های دندون فیل کوچولو و خروسک لجبازی نکن رو خیلی گوش میکردم الانم میدم نورا
دسترسی سریع