تنگ بلور ماهی

  • 1 قطعه
  • 11:02 مدت زمان
  • 65 دریافت شده
یک تنگ بلور در یک فروشگاه نشسته بود. او خیلی غمگین بود.

هیچکس توجهی به تنگ بلور نمی کرد. او احساس تنهایی می کرد.
یک روز یک دخترکوچولو با مادرش وارد فروشگاه شد. او نگاه کرد و نگاه کرد تا چشمش به تنگ بلور افتاد.
دخترک از تنگ بلور خیلی خوشش آمده بود ...

صداها

اطلاعات تکمیلی

سایر مشخصات

تصاویر

دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه

دسترسی سریع