یه مامان بود که موهاش سفید شده بود و یه بابا که ریش هاش سفید شده بود.
یک روز نوه مامان و بابا سفیده دلش آش شلغم خواست و به پدر بزرگ و مادربزرگش گفت که آش دلش می خواهد. بابا سفیده رفت و یک شلغم پیدا کرد، اما شلغم بزرگ دلش نمی خواست از خاک در بیاید. بابا سفیده، مامان سفیده و نوه و حیوانات مزرعه را صدا زد تا با کمک هم شلغم را از خاک بیرون بیاورند.
داستان "دیگ آش شلغم" در شبکه رادیویی سلامت تهیه و تولید شده است.
یک روز نوه مامان و بابا سفیده دلش آش شلغم خواست و به پدر بزرگ و مادربزرگش گفت که آش دلش می خواهد. بابا سفیده رفت و یک شلغم پیدا کرد، اما شلغم بزرگ دلش نمی خواست از خاک در بیاید. بابا سفیده، مامان سفیده و نوه و حیوانات مزرعه را صدا زد تا با کمک هم شلغم را از خاک بیرون بیاورند.
داستان "دیگ آش شلغم" در شبکه رادیویی سلامت تهیه و تولید شده است.
صداها
-
عنوانزمان
-
10:08
کاربر مهمان