درخت گردو مهربان

  • 1 قطعه
  • 9:12 مدت زمان
  • 39 دریافت شده
درخت گردو بزرگی بود توی باغی که تنها مانده بود و از تنهایی حوصله اش سر رفته بود.
یک روز صبح دو درخت نهال کوچک توی باغ دید و خیلی خوشحال شد. اما درخت های جوان دوست نداشتند با درخت پیر صحبت کنند. یک شب تگرگ زیادی بارید و درخت های جوان شروع به داد زدن کردند و کمک خواستند.

داستان "درخت گردو مهربان" در شبکه رادیویی سلامت تهیه و تولید شده است.

صداها

اطلاعات تکمیلی

سایر مشخصات

تصاویر

دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه

دسترسی سریع