کلاغچه با مادر و پدرش روی یک درخت بلند زندگی می کرد.
یک روز درِ خانه کلاغ ها را زدند. دارکوب نامه رسان یک نامه آورده بود. در نامه نوشته بود که خواهر مامان کلاغه صاحب چهار تا جوجه شده است.
خانم کلاغه خیلی خوشحال شد. اما کلاغچه خوشحال نبود چون مادرش می خواست برای مراقبت از جوجه ها پیش خواهرش برود ...
یک روز درِ خانه کلاغ ها را زدند. دارکوب نامه رسان یک نامه آورده بود. در نامه نوشته بود که خواهر مامان کلاغه صاحب چهار تا جوجه شده است.
خانم کلاغه خیلی خوشحال شد. اما کلاغچه خوشحال نبود چون مادرش می خواست برای مراقبت از جوجه ها پیش خواهرش برود ...
صداها
-
عنوانزمان
-
14:31
کاربر مهمان