کفشدوزک خال خالی

  • 1 قطعه
  • 13:58 مدت زمان
  • 127 دریافت شده
مامان خال خالی از صبح تا شب کفش می دوخت و بابای او هم کفش ها را در جنگل می فروخت.
خال خالی دوست داشت مثل مادرش کفش بدوزد.
اما مامان خال خالی می گفت: تو هنوز کوچولویی و باید بازی کنی. ولی می توانی کنار من بنشینی و به دست های من نگاه کنی ...

صداها

اطلاعات تکمیلی

سایر مشخصات

تصاویر

دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه

دسترسی سریع