بوی کباب

بوی کباب

  • 4 قطعه
  • 16:16 مدت زمان
  • 2163 دریافت شده
کارگردان:
قالب: نمایشی
دسته‌بندی: کودک
پیرمرد فقیری، گرسنه و خسته بود. سرانجام زیر سایه ی یک دیوار نشست، از داخل بقچه اش تکه های نان خشک و سفتش را بیرون آورد. از دور بوی کبابی به مشامش رسید، بقچه اش را جمع کرد و به دنبال بوی کباب رفت و رفت تا به یک کبابی رسید...

داستان بوی کباب، قصه ای زیبا از قصه های حکمت آمیز و پندآموز نصرالدین است که خانم مریم نشیبا همراه با نوه اش (گلاب)، برای کودکان تعریف می کنند. این داستان درباره ی پیرمرد فقیر و گرسنه ای است که به غیر از نان خشک غذای دیگری برای خوردن ندارد. از قضا، روزی از روزها، بوی کباب از دور به مشامش می رسد، به سمت بو می رود تا به کبابی می رسد. می نشیند و با بوی کباب شروع به خوردن نان خشکش می کند. هنگام رفتن، صاحب کبابی پولِ بویِ کبابش را از او طلب می کند...

از ایرانصدا بشنوید

در این داستان کودکان به راحتی با مفهوم نیکی و کمک کردن به دیگران آشنا می شوند و می آموزند که اگر هر گاه کاری جهت کمک کردن به دیگران از دستشان برآید به هیچ عنوان دریغ نکنند و آن را به نحو احسنت به سرانجام برسانند.

امتیاز

کیفیت هنری و اجرای صداپیشگان

3

محتوا و داستان

2

فصل ها

مشخصات کتاب گویا

سایر مشخصات

دیدگاه خود را بنویسید نقد و نظر

  • کاربر مهمان
    عالیییییی به نظر من به درد شکمو ها می خوره (از اسمش)
  • کاربر مهمان
    اره
  • کاربر مهمان
    الان گوش ندیم بچه ها درمورد غذاست الان هم ماه رمضونه
  • کاربر مهمان
    الکی گفتم بابا گوش بدیم
  • کاربر مهمان
    چه مرد بدی😲😲😲
  • کاربر مهمان
    صدای بانو نشیبا بر هر قصه‌ای جذابیت آن را چند برابر می کند
  • کاربر مهمان
    حیف صدای خانم نشیبا که اون صداپیشه مرد کبابی داغون کرده بود قصه‌رو
  • کاربر مهمان
    چه مرد بدی ♾😡😡😡😡😡😡😠😠😠😾👾👤👥🗣🤳👎👅💣🖤📿💎🍌🎫🇮🇷🇭🇲🇾🇹🇾🇹🇽🇰🇺🇳🇺🇳🛄
  • کاربر مهمان
    عالی

تصاویر

دسترسی سریع