بز زنگوله پا برای پیدا کردن غذا از خانه بیرون می رود و شنگول و منگول و حبه ی انگور را در خانه تنها می گذارد.
بززنگوله پا با سه بزغاله اش در دهکده ای زندگی می کرد. روزی خبرردار شد که گرگی در همان نزدیکی ها زندگی می کند.
زنگوله پا شنگول و منگول و حبه ی انگور گفت: بچه های من! وقتی من خانه نیستم برای هیچ کس دررا باز نکنید چون ممکن است گرگ بیاید و شما را بخورد.
بز زنگوله پا روزی برای پیدا کردن غذا از خانه بیرون رفت. گرگ آمد و در خانه را زد. حبه انگور گفت: کیه داره در می زنه.
گرگ گفت: منم مادرتون ...
حبه انگور رفت تا در را باز کند که شنگول جلوی او را گرفت ...
بززنگوله پا با سه بزغاله اش در دهکده ای زندگی می کرد. روزی خبرردار شد که گرگی در همان نزدیکی ها زندگی می کند.
زنگوله پا شنگول و منگول و حبه ی انگور گفت: بچه های من! وقتی من خانه نیستم برای هیچ کس دررا باز نکنید چون ممکن است گرگ بیاید و شما را بخورد.
بز زنگوله پا روزی برای پیدا کردن غذا از خانه بیرون رفت. گرگ آمد و در خانه را زد. حبه انگور گفت: کیه داره در می زنه.
گرگ گفت: منم مادرتون ...
حبه انگور رفت تا در را باز کند که شنگول جلوی او را گرفت ...
از ایرانصدا بشنوید
داستان شنگول و منگول یا بز زنگوله پا اینبار با روایت شیرین شمسی فضل اللهی
امتیاز
کیفیت هنری و اجرای صداپیشگان
محتوا و داستان
فصل ها
-
عنوانزمانتعداد پخش
-
-
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان