یه جوجه داریم که صبحها تا لنگ ظهر میخوابه. یه شعر داریم برای این جوجو.
جوجو صبحونه نمیخواد
گندم و دونه نمیخواد
تا لنگ ظهر دلش میخواد بخوابه
دنیا رو آب ببره جوجو تو خوابه
بیدار که میشه گشنشه
بیدار که میشه تشنشه
مامان جوجو رفته و گرم کاره
جوجو کوچولو هم حوصله نداره
دلش صبحونه می خواد
گندم و دونه می خواد
ولی مامان تو مزرعه کار داره
دونهها رو جمع میکنه بار داره
روز مال خوابیدنه آخه جوجو؟
صبحونه میچسبه صبحا لب جو
جوجو! اگه صبحا بازم بخوابی
اینو بدون نه دونه هست نه آبی!
جوجوی خوب سحرخیزه
خوشحال و فرز و تمیزه
جوجو صبحونه نمیخواد
گندم و دونه نمیخواد
تا لنگ ظهر دلش میخواد بخوابه
دنیا رو آب ببره جوجو تو خوابه
بیدار که میشه گشنشه
بیدار که میشه تشنشه
مامان جوجو رفته و گرم کاره
جوجو کوچولو هم حوصله نداره
دلش صبحونه می خواد
گندم و دونه می خواد
ولی مامان تو مزرعه کار داره
دونهها رو جمع میکنه بار داره
روز مال خوابیدنه آخه جوجو؟
صبحونه میچسبه صبحا لب جو
جوجو! اگه صبحا بازم بخوابی
اینو بدون نه دونه هست نه آبی!
جوجوی خوب سحرخیزه
خوشحال و فرز و تمیزه
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه