بچهها، میدونستین که بارون مزرعهی گندم رو سیراب میکنه؟
باران نمنم بود
وقتی که میبارید
جاری شد و شد رود
تا خوشهها را دید
آواز او پیچید
در گوش گندمزار
هر دانه، باران خورد
شد خوشهای پربار
یک روز داغ داغ
آن خوشهها نان شد
همراه نان، باران
در سفره مهمان شد
باران نمنم بود
وقتی که میبارید
جاری شد و شد رود
تا خوشهها را دید
آواز او پیچید
در گوش گندمزار
هر دانه، باران خورد
شد خوشهای پربار
یک روز داغ داغ
آن خوشهها نان شد
همراه نان، باران
در سفره مهمان شد
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه