من ابوالقاسم فردوسیام. در سال 319 هجری خورشیدی، یعنی حدود هزار و هشتاد سال قبل، در روستای پاژ ِ شهر توس خراسان به دنیا آمدم.
حکیم ابوالقاسم فردوسی، بعد از آگاه شدن از مرگ دقیقیِ توسی و نیمه کاره ماندن گُشتاسب نامهی او، به دنبال آن به بخارا، پایتخت سامانیان، رفت تا آن را پیدا کند و بازمانده آن را به شعر درآورد. فردوسی در این سفر «شاهنامه ابومنصوری» را که به دنبالش بود، پیدا نکرد، اما در بازگشت به توس، امیرک منصور، که از دوستان فردوسی بود، نسخهای از آن را در اختیار فردوسی گذاشت و فردوسی کار سرودن شاهنامه را آغاز کرد.
او بهخاطر علاقهای که به ایران و تمدن کهن ایرانی داشت، تصمیم گرفت متون و داستانهای قدیمی و دینی ایرانیان را به صورت شاهنامه دربیاورد. چنان که از گفته خود او در شاهنامه میخوانیم، مدتها در جستوجوی این کتاب بوده است و پس از یافتن کتابهای مهم پهلوی و اوستایی و کتیبههای قدیمی ایرانی، آنها را به صورت داستانهای شیرین و آموزنده شاهنامه درآورد و نزدیک به سی سال از بهترین روزهای زندگی خود را به کار سرودن مشغول بود.
او خود می گوید:
بسی رنج بردم بدین سال، سی عجم زنده کردم بدین پارسی
پی افکندم از نظم، کاخی بلند که از باد و باران نیابد گزند
بناهای آباد گردد خراب ز باران و از تابش آفتاب
در سالهای ابتدایی نوشتن شاهنامه، فردوسی که فردی ثروتمند و زمیندار بود، از نظر مالی مشکلی نداشت، ازطرفی علاوه بر ثروت خودش، بعضی از بزرگان شیعه که به فرهنگ و ادبیات علاقه فراوانی داشتند، به این شاعر بزرگ کمک میکردند؛ ولی با گذشت سالها، زمانی که همهی ثروت فردوسی ذره ذره خرج شد و ملک و املاکش از دست رفت، دیگر کسی نبود که این حکیم خردمند را یاری کند و سالهای پایانی عمر فردوسی در تنگدستی سپری شد.
تصنیف ابتدایی کتاب گویا، با صدا و تنظیم اکبر رضوانی است.
حکیم ابوالقاسم فردوسی، بعد از آگاه شدن از مرگ دقیقیِ توسی و نیمه کاره ماندن گُشتاسب نامهی او، به دنبال آن به بخارا، پایتخت سامانیان، رفت تا آن را پیدا کند و بازمانده آن را به شعر درآورد. فردوسی در این سفر «شاهنامه ابومنصوری» را که به دنبالش بود، پیدا نکرد، اما در بازگشت به توس، امیرک منصور، که از دوستان فردوسی بود، نسخهای از آن را در اختیار فردوسی گذاشت و فردوسی کار سرودن شاهنامه را آغاز کرد.
او بهخاطر علاقهای که به ایران و تمدن کهن ایرانی داشت، تصمیم گرفت متون و داستانهای قدیمی و دینی ایرانیان را به صورت شاهنامه دربیاورد. چنان که از گفته خود او در شاهنامه میخوانیم، مدتها در جستوجوی این کتاب بوده است و پس از یافتن کتابهای مهم پهلوی و اوستایی و کتیبههای قدیمی ایرانی، آنها را به صورت داستانهای شیرین و آموزنده شاهنامه درآورد و نزدیک به سی سال از بهترین روزهای زندگی خود را به کار سرودن مشغول بود.
او خود می گوید:
بسی رنج بردم بدین سال، سی عجم زنده کردم بدین پارسی
پی افکندم از نظم، کاخی بلند که از باد و باران نیابد گزند
بناهای آباد گردد خراب ز باران و از تابش آفتاب
در سالهای ابتدایی نوشتن شاهنامه، فردوسی که فردی ثروتمند و زمیندار بود، از نظر مالی مشکلی نداشت، ازطرفی علاوه بر ثروت خودش، بعضی از بزرگان شیعه که به فرهنگ و ادبیات علاقه فراوانی داشتند، به این شاعر بزرگ کمک میکردند؛ ولی با گذشت سالها، زمانی که همهی ثروت فردوسی ذره ذره خرج شد و ملک و املاکش از دست رفت، دیگر کسی نبود که این حکیم خردمند را یاری کند و سالهای پایانی عمر فردوسی در تنگدستی سپری شد.
تصنیف ابتدایی کتاب گویا، با صدا و تنظیم اکبر رضوانی است.
از ایرانصدا بشنوید
بسی رنج بردم در این سال سی عجم زنده کردم بدین پارسی
امتیاز
کیفیت هنری و اجرای صداپیشگان
محتوا و داستان
فصل ها
-
عنوانزمانتعداد پخش
-
-
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان