- 8896
- 1000
- 1000
- 1000
مردی که می خواست کوه را جا به جا کند
مردی که خود را معلم معرفی کرده بود، برای سفر و گشتوگذار از شهر خود بیرون رفت... .
او به دهکدهها و شهرهای بسیاری رفت و به شیوههای گوناگون از اعتماد مردم سوءاستفاده کرد تا بتواند جایی برای خواب و چیزی برای خوردن پیدا کند.
مرد روزی وارد یک دهکدهی بسیار زیبا شد. او از آبوهوا و مردم دهکده خیلی تعریف کرد. مردم از او خیلی خوششان آمد و غرق صحبتهای او شدند... .
***
این حکایت زیبا را از کتاب «موش و گربه»، نوشتهی شیخ بهایی، دانشمند دلآگاه ایرانی، انتخاب و بازنویسی کردهایم.
او به دهکدهها و شهرهای بسیاری رفت و به شیوههای گوناگون از اعتماد مردم سوءاستفاده کرد تا بتواند جایی برای خواب و چیزی برای خوردن پیدا کند.
مرد روزی وارد یک دهکدهی بسیار زیبا شد. او از آبوهوا و مردم دهکده خیلی تعریف کرد. مردم از او خیلی خوششان آمد و غرق صحبتهای او شدند... .
***
این حکایت زیبا را از کتاب «موش و گربه»، نوشتهی شیخ بهایی، دانشمند دلآگاه ایرانی، انتخاب و بازنویسی کردهایم.
از ایرانصدا بشنوید
در این کتاب گویا، حکایتی زیبا از حکایتهای کتاب موش و گربه، نوشتهی عارف بزرگ ایرانی، شیخ بهایی، را بشنوید. این حکایت را آسیه حیدری شاهیسرایی برای شما بازنویسی و سادهنویسی کردهاست. امیدوارم لذت ببرید و وقتی بزرگتر شُدید، اصل حکایت را از کتاب موش و گربه بخوانید. بچهها! هرکدام از حکایتهای کهن ایرانی مانند چراغی روشن است که راه زندگی ما را روشن میکند و ما را بهسوی نور راهنمایی میکند.
امتیاز
کیفیت هنری و اجرای صداپیشگان
محتوا و داستان
فصل ها
-
عنوانزمانتعداد پخش
-
-
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان