حسن کچل یه دوست داشت که بیشتر روزها با او بازی میکرد، ولی دوستش خیلی کلک میزد.
حسن کچل و دوستش با هم قهر کردند.
دوست حسن کچل یه روز گفت: من از خرس بزرگ گلابیخوار نترسیدم، از تو هم نمیترسم.
راستش دوست حسن حیوانات رو آزار میداد، ولی حسن تصمیم گرفت دوستش رو ادب کنه؛ اونم چه ادب کردنی!
***
این کتاب را انتشارات آبرنگ برای بچهها منتشر کرده.
حسن کچل و دوستش با هم قهر کردند.
دوست حسن کچل یه روز گفت: من از خرس بزرگ گلابیخوار نترسیدم، از تو هم نمیترسم.
راستش دوست حسن حیوانات رو آزار میداد، ولی حسن تصمیم گرفت دوستش رو ادب کنه؛ اونم چه ادب کردنی!
***
این کتاب را انتشارات آبرنگ برای بچهها منتشر کرده.
صداها
-
عنوانزمان
-
6:37
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه