از وقتی اومدیم داخل چادرها توی اردوگاه، دلم برای پختن و خوردن بیسکوییت شکلاتی تنگ شده..
مثل اینکه آقا عصام میخواد آوارهای روی مغازه اش رو برداره، گفته اگه بهش کمک کنیم توی مغازه آرد و شکر هست و من میتونم به آرزوم که پختن بیسکوییت شکلاتی هست، برسم.
مثل اینکه آقا عصام میخواد آوارهای روی مغازه اش رو برداره، گفته اگه بهش کمک کنیم توی مغازه آرد و شکر هست و من میتونم به آرزوم که پختن بیسکوییت شکلاتی هست، برسم.
صداها
-
عنوانزمان
-
10:24
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه