شب رویایی برنامه ایه که هم زمان از اپلیکیشن و سایت ایرانصدا و شبکه تلویزیونی پویا قابل دسترسه. شما می تونید این برنامه رو از ایرانصدا بشنوید و یا از ساعت 9:30 تا 10در شبکه پویا ببینید... با شب رویایی همراه باشید
کوچولوهای نازنین و دوست داشتنی سلام
براتون یه عالمه قصه و لالایی داریم
هر شب، با هم به دنیای خیالی قصه ها سفر می کنیم.
همراه شماییم با برنامه شنیدنی «شب رویایی»
**********
⭕️ فانوس خانه ما
خانه مینا کوچولو نزدیک یک جنگل بود و هر روز مینا از پنجره خانه و ازحیاط به جنگل نگاه می کرد و پرنده ها و حیوانات را تماشا می کرد.
یک روز هیزم شکنی که چراغ فانوس دستش بود به نزدیک خانه مینا اینها آمد و کمی آب خواست و پدر مینا هم او را برای خوردن ناهار دعوت کرد. پیرمرد فانوسی داشت که موقع رفتن به مینا هدیه داد. تا اینکه شیشه فانوس شکست...
⭕️ شروع کارها، به نام خدا
محیا می خواهد بداند که چرا همه، کارهای شان را با نام خدا شروع می کنند. محیا شش ساله است و در شهری در نزدیکی مشهد زندگی می کند. در شهر مشهد حرم امام رضا (ع) قرار دارد. محیا قرار است با خانواده اش به زیارت امام رضا (ع) برود. مادربزرگ محیا با او گفت که در راه قرار است شعر امام رضا (ع) را به او یاد بدهد ...
⭕️ باغ سیب
باغ عَموم پُر از درختای سیب بود. اون شب بعد از خوردن شام، عموم گفت: «فردا می خوام سیبا رو بچینم.» من پرسیدم: «عمو جان! اجازه می دین من و دخترعمو هم بیایم؟» عموم گفت: «باشه شما هم بیاین.» چاقالو کوچولو که کنارم نشسته بود، دستم رو فشار داد...
******
ادامه این داستان ها رو می تونید توی این قسمت از برنامه بشنوین پس بیاین با هم بریم سراغ برنامه خودتون، شب رویایی
برنامه «شب رویایی» به تهیه کنندگی آتی جان افشان در شبکه رادیویی ایرانصدا تهیه و تولید شده است
کوچولوهای نازنین و دوست داشتنی سلام
براتون یه عالمه قصه و لالایی داریم
هر شب، با هم به دنیای خیالی قصه ها سفر می کنیم.
همراه شماییم با برنامه شنیدنی «شب رویایی»
**********
⭕️ فانوس خانه ما
خانه مینا کوچولو نزدیک یک جنگل بود و هر روز مینا از پنجره خانه و ازحیاط به جنگل نگاه می کرد و پرنده ها و حیوانات را تماشا می کرد.
یک روز هیزم شکنی که چراغ فانوس دستش بود به نزدیک خانه مینا اینها آمد و کمی آب خواست و پدر مینا هم او را برای خوردن ناهار دعوت کرد. پیرمرد فانوسی داشت که موقع رفتن به مینا هدیه داد. تا اینکه شیشه فانوس شکست...
⭕️ شروع کارها، به نام خدا
محیا می خواهد بداند که چرا همه، کارهای شان را با نام خدا شروع می کنند. محیا شش ساله است و در شهری در نزدیکی مشهد زندگی می کند. در شهر مشهد حرم امام رضا (ع) قرار دارد. محیا قرار است با خانواده اش به زیارت امام رضا (ع) برود. مادربزرگ محیا با او گفت که در راه قرار است شعر امام رضا (ع) را به او یاد بدهد ...
⭕️ باغ سیب
باغ عَموم پُر از درختای سیب بود. اون شب بعد از خوردن شام، عموم گفت: «فردا می خوام سیبا رو بچینم.» من پرسیدم: «عمو جان! اجازه می دین من و دخترعمو هم بیایم؟» عموم گفت: «باشه شما هم بیاین.» چاقالو کوچولو که کنارم نشسته بود، دستم رو فشار داد...
******
ادامه این داستان ها رو می تونید توی این قسمت از برنامه بشنوین پس بیاین با هم بریم سراغ برنامه خودتون، شب رویایی
برنامه «شب رویایی» به تهیه کنندگی آتی جان افشان در شبکه رادیویی ایرانصدا تهیه و تولید شده است
صداها
-
عنوانزمان
-
38:44
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه