بچه سنجاب داشت های های گریه می کرد.
مامان سنجاب رفت کنار سنجاب نشست و گفت: پسرم چرا گریه می کنی؟
سنجاب کوچولو اشک هایش را پاک کرد و گفت: آخه من هیچ دوستی ندارم ...
مامان سنجاب رفت کنار سنجاب نشست و گفت: پسرم چرا گریه می کنی؟
سنجاب کوچولو اشک هایش را پاک کرد و گفت: آخه من هیچ دوستی ندارم ...
صداها
-
عنوانزمان
-
10:28
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه