باران بند نمی آمد. سارا نمی توانست به حیاط برود.
سارا داشت از پنجره به حوض حیاط نگاه می کرد که گنجشک کوچولویی را دید که زیر باران کنار حوض نشسته است.
برای همین رفت تا او را از نزدیک ببیند. بال گنجشک زخمی شده بود ...
سارا داشت از پنجره به حوض حیاط نگاه می کرد که گنجشک کوچولویی را دید که زیر باران کنار حوض نشسته است.
برای همین رفت تا او را از نزدیک ببیند. بال گنجشک زخمی شده بود ...
صداها
-
عنوانزمان
-
14:03
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان