علی کوچولو می خواست زود بزرگ شه.
او هر روز جلوی آینه می رفت تا ببیند چقدر بزرگ شده. ولی متوجه می شد که اصلا بزرگ نشده.
یک روز مادرش لباس های زمستانی علی را بیرون آورد و به او گفت: برو لباس هایت را بپوش. علی آنها را پوشید و جلوی آینه رفت ...
او هر روز جلوی آینه می رفت تا ببیند چقدر بزرگ شده. ولی متوجه می شد که اصلا بزرگ نشده.
یک روز مادرش لباس های زمستانی علی را بیرون آورد و به او گفت: برو لباس هایت را بپوش. علی آنها را پوشید و جلوی آینه رفت ...
صداها
-
عنوانزمان
-
12:16
کاربر مهمان