گلبوته توی یه ده زندگی می کرد. مسعود، برادر کوچولوی گلبوته بود.
مسود داشت به کلاس اول می رفت. او یک مداد قرمز داشت و می خواست با آن بنویسد.
هر چه گلبوته به او می گفت که مداد قرمز برای مشق نوشتن نیست، او باور نمی کرد که نمی کرد ...
مسود داشت به کلاس اول می رفت. او یک مداد قرمز داشت و می خواست با آن بنویسد.
هر چه گلبوته به او می گفت که مداد قرمز برای مشق نوشتن نیست، او باور نمی کرد که نمی کرد ...
صداها
-
عنوانزمان
-
15:05
کاربر مهمان