پسر تاجر

پسر تاجر

  • 2 قطعه
  • 13:27 مدت زمان
  • 1897 دریافت شده
راوی:
قالب: روایی
دسته‌بندی: کتاب گویا
تاجری مشهور پسری بی خیال و تن پرور داشت. پسر فقط به فکر خوشگذرانی بود.

تاجر هر چه به پسر سفارش می کرد که دست از خوشگذرانی بکشد و به فکر فردایش باشد فایده ای نداشت.
پسر هر روز دوستانش را دور هم جمع می کرد خوراکی های مختلف تهیه می کردند و می خوردند و لذت می بردند.
سال ها بعد، پدر از دنیا رفت. از آنجایی که از حال و روز پسرش آگاه بود و می دانست که اهل کار و زندگی نیست؛ هزار اشرفی در سقف یکی از اتاق های خانه پنهان کرد.
او به پسر وصیت کرد که اگر روزی به بدبختی و فلاکت رسیدی برو در آن اتاق آخری و با طنابی که به سقف بسته ام خودت را دار بزن ...

از ایرانصدا بشنوید

ژاله علو و محمد عمرانی یک داستان قدیمی رو با بیان امروزی روایت می کنند

امتیاز

کیفیت هنری و اجرای صداپیشگان

5

محتوا و داستان

2

فصل ها

مشخصات کتاب گویا

سایر مشخصات

دیدگاه خود را بنویسید نقد و نظر

  • کاربر مهمان
  • کاربر مهمان
    هر هر هر هر هر هر هر هر هر هر هر هر هر هر هر هر هر هر هر هر هر هر هر هر هر هر هر هر هر هر هر هر هر

تصاویر

دسترسی سریع