یه شعر برای پاییز و کلاغهای قارقاری.
آسمان بر روی خود
پردهای آویخته
بازهم بر روی شهر
اخم خود را ریخته
باد چون اسبی بزرگ
خشمگین سم میزند
برگها را یکبهیک
از درختان میکند
باز پاییز آمده
شهر را جارو کند
سبزهها را مثل برف
از زمین پارو کند
شهر را پر کردهاست
باز آواز کلاغ
بوی باران میرسد
از هوای سرد باغ
آسمان بر روی خود
پردهای آویخته
بازهم بر روی شهر
اخم خود را ریخته
باد چون اسبی بزرگ
خشمگین سم میزند
برگها را یکبهیک
از درختان میکند
باز پاییز آمده
شهر را جارو کند
سبزهها را مثل برف
از زمین پارو کند
شهر را پر کردهاست
باز آواز کلاغ
بوی باران میرسد
از هوای سرد باغ
آهنگ ها
-
عنوانزمان
-
2:03
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه