شعری کودکانه از زبان یک کودک که قصههای مادربزرگ را دوست دارد و از او میخواهد بازهم برایش قصه تعریف کند.
آی قصه قصه قصه
نون و پنیر و پسته
مادربزرگ خوبم
کنار من نشسته
موی سرش مثل برف
سفید و نقره رنگه
لپهای مادربزرگ
گلگلی و قشنگه
عینک او همیشه
سواره روی بینی
شیشهی عینکش هست
بزرگ و ذرهبینی
وقتی که مادربزرگ
قصه برام میخونه
خونهی کوچک ما
مثل بهشت میمونه
آی قصه قصه قصه
نون و پنیر و پسته
مادربزرگ برایم
قصه بگو یه قصه
آی قصه قصه قصه
نون و پنیر و پسته
مادربزرگ خوبم
کنار من نشسته
موی سرش مثل برف
سفید و نقره رنگه
لپهای مادربزرگ
گلگلی و قشنگه
عینک او همیشه
سواره روی بینی
شیشهی عینکش هست
بزرگ و ذرهبینی
وقتی که مادربزرگ
قصه برام میخونه
خونهی کوچک ما
مثل بهشت میمونه
آی قصه قصه قصه
نون و پنیر و پسته
مادربزرگ برایم
قصه بگو یه قصه
آهنگ ها
-
عنوانزمان
-
2:15يك شعر كودكانه از زبان يك كودك كه قصه هاي مادربزرگ را دوست دارد و از او ميخواهد باز هم از قصه هاي قشنگش تعريف كند
کاربر مهمان
کاربر مهمان