یه انار سرخ بود که روی شاخه نشسته بود. یه کلاغ هم بود. یه شاعر هم یه شعر گفت. شعرش رو بشنویم.
انار سرخ رو شاخه
همسایهی کلاغه
نوک میزنه به لپاش
کرده اونو کلافه
فریاد کشید جیغوداد
وای وای از دست کلاغ
سوراخ سوراخم کرده
هیچ کسی نیست توی باغ!
باد اومد و هلش داد
از روی شاخه افتاد
زیر درخت اون پایین
دیگه نکرد جیغوداد
مهمون مورچهها شد
دونه دونه جدا شد
خوشحاله که توی باغ
غذای مورچهها شد
انار سرخ رو شاخه
همسایهی کلاغه
نوک میزنه به لپاش
کرده اونو کلافه
فریاد کشید جیغوداد
وای وای از دست کلاغ
سوراخ سوراخم کرده
هیچ کسی نیست توی باغ!
باد اومد و هلش داد
از روی شاخه افتاد
زیر درخت اون پایین
دیگه نکرد جیغوداد
مهمون مورچهها شد
دونه دونه جدا شد
خوشحاله که توی باغ
غذای مورچهها شد
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه